ادبیات و پیشینه خوشه های کسب و کار
- توضیحات
- زیر مجموعه: موضوعات
- دسته: برنامه ریزی شهری
- نوشته شده توسط a.moarrefi
- بازدید: 2642
طی سه دهۀ گذشته، توجه به توسعه اقتصادی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و برای فائق آمدن بر مسائل مالی منطقه، سياست توسعه اقتصادی توصیه شده است.
- ادبیات توسعه ی خوشه ای
- پیشینه خوشه های کسب و کار
طی سه دهۀ گذشته، توجه به توسعه اقتصادی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و برای فائق آمدن بر مسائل مالی منطقه، سياست توسعه اقتصادی توصیه شده است. موفقیتهای چشمگیری که بنگاههای کوچک و متوسط نسبت به بنگاههای بزرگ در زمينه اقتصادي بدست آورده اند بیش از موارد دیگر، مورد توجه قرار گرفته است و شواهد نشان ميدهد که میتوان از این بنگاهها به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی یاد کرد. در این راستا نظریهها و تئوریهای مختلفی مطرح شد که سه مورد از معروفترین این نظریهها عبارت است است از: نظريه اقتصادهاي حاشيهاي پِن روز، نظريه تحول ساختار تقاضا اَكس و آدرِش و نظريه الگوي توسعه خوشهاي:
الف) نظريه اقتصادهاي حاشيهاي پِن روز
پنروز، به عنوان يك اقتصاددان، در نظريهی اقتصادهاي حاشيهاي خود اظهار ميكند كه "در شرايط شكوفايي و رونق اقتصادي، ايجاد فرصتهاي رشد براي صنايع كوچك و متوسط، سادهتر و راحتتر از توسعه صنايع بزرگ است ". بر اساس اين نظريه، در مراحل ابتدائي، بروز شرايط رشد عمومي و باز شدن افقهاي جديد توسعه و گسترش فعاليتهاي توليدي، صنايع بزرگ به سبب محدود بودن زمينههاي توسعه و اقتصادي نبودن نسبي افزايش ظرفيتها (كه مستلزم سرمايهگذاريهاي كلان است)، به اين فرصتها در برنامهريزي خود، توجه كمتري دارند و ترجيح ميدهند كه سرمايه خود را در افزايش توليدات جاري صرف نمايند، تا اينكه آن را صرف سرمايهگذاري در توليدات جديد نمايند؛ چرا كه زمان ثمردهي آن طولاني بوده و هزينههاي تبليغات و بازاريابي سنگيني را نيز به اين صنايع تحميل ميكند. گرچه طيف گستردهاي از نوآوريها در محصولات و فرآيند توليد با سرعت زياد در حال وقوع است، ولي روش به کارگیری نوآوريها در صنايع بزرگ، به سبب ساختار خاص اين صنايع، با آرامش و طبق برنامهريزي ميانمدت و يا درازمدت صورت ميپذيرد. در واقع در بنگاههاي بزرگ، تنها نوآوريهايِ متناسب با شرايط بازار و استراتژي بنگاه و قابليت انعطاف ماشينآلات موجود به كار گرفته ميشود و مديران از به كارگيري ديگر نوآوريها صرفنظر ميكنند. در اين بنگاهها، شرط بكارگيري نوآوري، به خصوص در فرآيند توليد، مستهلك شدن ماشينآلات موجود، يا فرصتهاي درآمدي بالا، يا حفظ سهم شركتهاي بزرگ از بازار است. برعكس در بنگاههاي كوچك اين نوع محدودیتها وجود ندارد، چرا كه آنها با هزينههاي عمومي كم و ظرفيت محدود ماشين آلات، انعطاف پذيري بيشتري دارند. به علاوه بهكارگيري ماشين آلات جديد با فناوري پيشرفته، موجب افزايش اين مزيت در آنها گشته و امكان رشد را در صنايع كوچك و متوسط به شدت افزايش ميدهد (معرفی،14:1390).
ب) نظريه تحول ساختار تقاضا اَكس و آدرِش
در دو دهه اخير وحدت بازارها و افزايش آگاهي مصرفكنندگان موجب تغيير در ساختار تقاضا گشته است. از آنجا كه صنايع بزرگ به سبب ساختار خاص خود، انعطاف لازم را در جوابگويي به تنوعطلبي مصرفكنندگان ندارند، زمينه رشد صنايع كوچك، بيش از پيش، فراهم شده است. عوامل ديگري نيز در تحول ساختار تقاضا و حركت به سمت صنايع كوچك و متوسط مؤثر بودهاند. مهمترين آنها عبارتند از:
تمايل صنايع بزرگ در بازگشت به تخصصهاي اصلي خود و واگذاري بخشهاي ديگر توليدي به صنايع كوچك و اقماري و تأمین بخش قابل توجهي از نيازهاي خود از طريق پيمانكاري.
كاهش اطمينان از روند بازار و هزينههاي بالاي نگهداري بخشهاي توليدي.
نوآوري در توليد و فرآيند (معرفی،14:1390).
ج) نظريه الگوي توسعه خوشهاي
خوشههای صنعتی مفهوم گستردهای دارند و مباحث زیادی پیرامون نقش و تأثیر آنها در توسعهی منطقهای مطرح شده است (معرفی،14:1390).
خوشهی صنعتی، به تمرکز پیوند یافتهی صنایع کوچک و متوسط با پیشینهی تاریخی مشترک، در یک فضای جغرافیایی گویند که با ارتقاء ظرفیتهای یادگیری، برای استفادهی بهینه از منابع و دستیابی به مزایای گوناگون، به همکاری و رقابت میپردازند. پیدایش الگوی توسعه خوشهای برای اولین بار از طرف آلفرد مارشال[1] در انگلستان به سال 1890 برمیگردد. وی سه بحث عمده در مورد پیامدهای خارجی مکان تجاری از همجواری جغرافیایی متمرکز بنگاههای مشابه را بحث میکند (معرفی،14:1390). این مباحث شامل این موارد بوده است: تمرکز در یک مکان، موجب شکل گیری بازار نیروی کار محلی میشود؛ هم مکانی به تجمعات صنعتی امکان میدهد که نهادههای یک صنعت با تنوع بیشتر و هزینه پایینتری صورت پذیرد؛ دانش در چنین تجمعاتی به آسانی سرریز میشود. این ایده بعد از حدود یک قرن، و در اواخر دههی 1970 دوباره در ایتالیا مطرح شد و از آن به بعد، این موضوع در ادبیات توسعه منطقهای و جغرافیای اقتصادی به شدت مورد توجه نویسندگان مختلف قرار گرفته است (معرفی،14:1390).
نزدیک به سه دهه است که محققان و سازمانهای جهانی زیادی نظیر سازمان بینالمللی کار[2]، سازمان توسعهی صنعتی سازمان ملل متحد[3] و... برنامههاي توسعه مبتني بر رويكرد شبكه و خوشه صنعتی را مورد تأکید قرار داده و به دنبال درک نقش خوشههای صنعتی و اثرات آنها بر یادگیری، نوآوری و تحریک توسعه منطقهای هستند. موفقیتهای چشمگیر خوشههای صنعتی در کشورهای توسعه یافته و همچنین مطالعه و تجربه آن در کشورهای در حال توسعه این نگرش را ایجاد کرد که صنعت تولیدی، محرکه اصلی جوامع توسعه یافته و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه است. توسعه از طريق خوشههای صنعتی، نقش محوري و بارزي در سياستهاي اقتصادي و صنعتي كشورهاي توسعه يافته، ايفا مینماید. به عبارت دیگر، موفقیتهای صنایع کوچک و متوسط[4] نسبت به صنایع بزرگ تا جایی بود که بیشتر محققان و اندیشمندان از این صنایع به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی یاد میکنند. مطالعات نشان میدهد که علت موفقیت صنایع کوچک و متوسط، در عملکرد خوشهای آنها میباشد که با پیوستگی مشترک با منابع به وجود آمده است (Lake,2004). بر همین مبنا، در حال حاضر رویکرد الگوی توسعه خوشهای، جایگزین تمرکز بر راهبردهای سنتی توسعه اقتصادی نیازهای فردی بنگاه شده است. چرا که خوشه صنعتی با مزایای حاصل از همجواری و هم مکانی، به وجود آوردن فرصت و تهدیدهای مشترک و نظایر آن، منجر به رشد و توسعه منطقهای، ایجاد اشتغال و در نهایت بالا بردن ارزشهای منطقه میگردد.
مایکل پورتر[5] به عنوان یکی از اصلیترین نظریهپردازان این مدل، خوشه را تمرکز فضایی شرکتها و بنگاههای به هم مرتبط، تأمین کنندگان تخصصی، فراهم کنندگان خدمات و نهادهای مربوطه (نظیر دانشگاهها، مؤسسات و انجمنهای تجاری) میداند که در عین رقابت با سایر بنگاهها با هم همکاری نیز دارند.
خوشه، تجمعی از بنگاههای اقتصادی در فضای جغرافیایی است که رابطه میان آنها به صورت ترکیبی از همکاری و رقابت بوده و بر همین اساس با فرصتها و چالشهای مشترک مواجه میگردند. خوشه نیز همانند شهر، ماهیت زنده و پویا دارد و برای آن چرخۀ(سیستم) عمر میتوان در نظر گرفت. خوشه صنعتی را میتوان تمرکز جغرافیایی واحدهای کسب و کار[6]، تأمین کنندگان مواد اولیه، پیمانکاران فرعی، خریداران، صادرکنندگان، تأمین کنندگان ماشینآلات، نهادهای پشتیبان، مشاوران، واحدهای مربوط به سیستم حمل و نقل و سایر تأمین کنندگان که تولید در خوشه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم تسهیل میکنند، دانست که در عین همکاری با یکدیگر و تکمیل فعالیتهای هم، به تولید و عرضه تعدادی کالا و خدمات میپردازند و از چالشها و فرصتهای مشترکی برخوردارند.
خوشهها با استفاده از ظرفيت نهادهای دولتی از قبیل دانشگاهها، مراکز علمی و...، خدمات تخصصی در زمینۀ بهبود توليد، بازاريابي، آموزش، تحقیقات و حمایتهای فنی جذب میکنند که با این کار، میتوانند به افزایش توان رقابتی صنایع کوچک و متوسط کمک کنند (معرفی،14:1390).
مزایای ديگر آن عبارت است از: انعطافپذیری بیشتر، دستيابي به مزيت توليد انبوه، دستيابي به مزيتهاي هدف، كارآيي گروهي، صرفههاي حاصل از تجميع (هممكاني)، صرفههاي شهري شدن، صرفههاي مقياس و صرفههاي تنوع حاصل از ارتباط متقابل صنايع، افزايش توليد واحدهاي انفرادي، افزايش قدرت رقابت واحدهاي كوچك و متوسط در بازار، تمركز جغرافيايي واحدها و شكل دادن به مزيت رقابتي و ...(معرفی،) .
باید اشاره نمود که در صورت وجود منابع و مواد اولیه، وجود نیروی کار ماهر، وجود و رشد مناسب خدمات توسعه کسب و کار، رشد متناسب زیرساختها، وجود تأمین کنندگان کافی و شرایط مناسب اقتصاد محلی، ملی و بینالمللی در یک فضای جغرافیایی خوشه خود به خود به وجود آمده و توسعه خواهد یافت و در غیر این صورت به سختی میتوان خوشه ایجاد نمود. در مورد شکل گیری خوشه، مدل «ولف و گرتلر» مدنظر است که این مدل مبتنی بر این اصل است که بنگاههایی که به صورت خوشه و در قالب تجمیع جغرافیایی در یک منطقه گرد هم آمدهاند، دارای فرهنگ منطقهای مشترکند، چارچوب نهادی یکسان دارند و بالاخره اینکه در یک محیط کسب و کار مشترک به فعالیت میپردازند که این اشتراکات منجر به گسترش نوآوری، ارتقاء ظرفیتهای یادگیری و در نهایت رقابت پذیری مجموعه بنگاهها میشود، که عوامل مؤثر بر شکل گیری خوشه را یادگیری، نیروی کار[7]، موقعیت[8]، رهبری[9] و قانونگذاری[10] میدانند. بنابراین برای توسعه خوشه موفق حتماً به مکانیزم تسهیم اطلاعات نیاز داریم. وجود چنین مکانیزمی برای ایجاد مجموعهای از بنگاههای اقتصادی و نهادهای پشتیبان بسیار حیاتی و مهم است. این مجموعهها اغلب برای خلق یک شبکه انعطاف پذیر محلی تولید دانش تلاش میکنند (معرفی،14:1390). . شبکهها علاوه بر دانش هسته تولیدی و صنعتی، خدمات نوسازی و پشتیبانی فنی بازاریابی، آموزش و طراحی محصول و... را نیز بر عهده دارند. بنابراین توسعه كسب وكارها و صنايع از طريق مدل توسعه خوشه صنعتي، نوعی سازماندهی بین بنگاهی میباشد که میتواند توسط دولت و یا توسط خود بنگاهها به منظورهای مشخص شکل بگیرد.
در خوشههاي صنعتی دانشگاهها، سرمايههاي مخاطره پذیر، بنگاههای کوچک و متوسط، بخشهايي از بنگاههاي بزرگ بینالمللی و پيشرو، تحقیق و توسعه بنگاههاي با فناوري برتر، پارکهاي فناوري، سرمايه انساني ماهر و نيمه ماهر و نهادهاي عمومي با يکديگر مرتبط شده در فضاي جغرافيايي مشخصي از منطقه محدودههاي قانوني و خدماتي شهرهاي بزرگ و مزيتدار در زمينه کالاها و خدمات با فناوري برتر قرار ميگيرند. ارتباطات عمودي و افقي برقرار شده بين اين عناصر، فرآيند رقابت پذيري و بهرهبرداري از صرفههای اقتصادي ناشي از مقياس، تنوع و تجمع محلي و شهري را امکان پذير مينمايد. در گذشته، تعریف سنتی خوشهها بر اساس هزینه و منابع فیزیکی بود؛ ولی در حال حاضر دانش و اطلاعات، عامل مهمی در تولید و یکی از جنبههای درک فرایند خوشه محسوب میگردد. پورتر معتقد است: «خوشهها حجم وسیعی از مهارت، اطلاعات، روابط و زیرساختها را در یک زمینه خاص ارائه میکنند».
مطالعهی ادبیات خوشه ها نشان میدهد که، امروزه خوشههای کسب و کار، بیش از گذشته مورد توجه دولتهای ملی و محلی در هر دو گروه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه قرار گرفته است؛ چرا که خوشههای کسب و کار با پشت سر گذاشتن تجارب موفق خود، توانستهاند بسیاری از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و حتی نهادی موجود در منطقه را برطرف نموده و راهکارهای مناسب در این زمینه ارائه نمایند. به بیان دیگر، میتوان گفت که خوشه های کسب و کار، يكي از الگوهاي موفق سازماندهي صنايع كوچك و متوسط میباشد كه كاستيهاي صنايع كوچك و متوسط را رفع و مزيتهاي مختلف این صنايع، نظیر آنچه در پیش گفته شد، را تقويت مي بخشند.
[1] - Alfred Marshall
[2] - ILO: International Labour Organization
[3] - UNIDO: United Nations lndustrial Development Organization
[4] - SMEs
[5] - Michael Porter
[6] -Enterprises
[7] - Labor
[8] - Location
[9] - Leadership
[10] - Legislation
مطالب مرتبط